معنی Formally
Formally
به طور رسمی، به صورت رسمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Formally
Normally
Normally
معمولاً، بِه طُورِ مَعمول
دیکشنری انگلیسی به فارسی
formalny
formalny
رَسمی
دیکشنری لهستانی به فارسی
normalny
normalny
عادّی، مَعمولی
دیکشنری لهستانی به فارسی
Florally
Florally
بِه طُورِ گُل گون، گُلدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Formerly
Formerly
قبلاً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Formality
Formality
رَسمِیَت، رَسمی بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dorsally
Dorsally
بِه طُورِ پُشتی، پُشتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Mortally
Mortally
بِه طُورِ کُشَندِه، فانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Focally
Focally
بِه طُورِ نُقطِه ای، بِه صورَتِ کانونی
دیکشنری انگلیسی به فارسی