معنی fleuri - جستجوی لغت در جدول جو
fleuri
گلابی، گلدار
ادامه...
گُلابی، گُلدار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fleurir
رونق یافتن، شکوفه دادن، گل دادن
ادامه...
رُونَق یافتَن، شُکوفِه دادَن، گُل دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
feurig
آتشی، آتشین، با شدّت و آتشین
ادامه...
آتَشی، آتَشین، با شِدَّت و آتَشین
دیکشنری آلمانی به فارسی
pleurs
گریه کردن، اشک
ادامه...
گِریِه کَردَن، اَشک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ujeuri
شرارت، تکبّر
ادامه...
شَرارَت، تَکَبُّر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mjeuri
شورشگر، قلدر
ادامه...
شورِشگَر، قُلدُر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
fluir
جاری بودن، جریان، جاری شدن
ادامه...
جاری بودَن، جَریان، جاری شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fluir
جاری بودن، جریان، جاری شدن
ادامه...
جاری بودَن، جَریان، جاری شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ileri
جلو، به جلو
ادامه...
جِلو، بِه جِلو
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
jeuri
متکبّر، خشونت، بی ادب، بی شرم، گستاخ، خشن و بی رحم، خشونت آمیز
ادامه...
مُتِکَبِّر، خُشونَت، بی اَدَب، بی شَرم، گُستاخ، خَشِن و بی رَحم، خُشونَت آمیز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kleur
رنگ
ادامه...
رَنگ
دیکشنری هلندی به فارسی
fleuriste
گل فروش، گل فروشی
ادامه...
گُل فُروش، گُل فُروشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
leur
آنها
ادامه...
آنها
دیکشنری فرانسوی به فارسی