معنی feurig
feurig
آتشی، آتشین، با شدّت و آتشین
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با feurig
geurig
geurig
خُوشبو دار، مُعَطَّر، عِطری
دیکشنری هلندی به فارسی
fleurir
fleurir
رُونَق یافتَن، شُکوفِه دادَن، گُل دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fleuri
fleuri
گُلابی، گُلدار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fettig
fettig
چَرب
دیکشنری آلمانی به فارسی
felsig
felsig
سَنگلاخی، سَنگی
دیکشنری آلمانی به فارسی
federig
federig
پَرَندِگانی، پَردار
دیکشنری آلمانی به فارسی
faulig
faulig
بِه طُورِ گَندیدِه، ناپاک
دیکشنری آلمانی به فارسی
freudig
freudig
با خُوشحالی، خُوشحال، با شور و شُوق، شادمانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
febril
febril
تَب دار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی