معنی flagrant - جستجوی لغت در جدول جو
flagrant
فاحش، آشکار
ادامه...
فاحِش، آشِکار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
flagrant
به طور آشکارا، آشکار
ادامه...
بِه طُورِ آشِکارا، آشِکار
دیکشنری آلمانی به فارسی
flagrant
فاحش، آشکار، به طور آشکارا
ادامه...
فاحِش، آشِکار، بِه طُورِ آشِکارا
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
flagrante
فاحش، آشکار
ادامه...
فاحِش، آشِکار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
flagrante
فاحش، آشکار
ادامه...
فاحِش، آشِکار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
flagrante
فاحش، آشکار
ادامه...
فاحِش، آشِکار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Flagrant
فاحش، آشکار
ادامه...
فاحِش، آشِکار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fragrante
خوشبو دار، معطّر، به طور خوشبو
ادامه...
خُوشبو دار، مُعَطَّر، بِه طُورِ خُوشبو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fragrante
به طور خوشبو، معطّر، خوشبو دار
ادامه...
بِه طُورِ خُوشبو، مُعَطَّر، خُوشبو دار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Fragrant
خوشبو دار، معطّر
ادامه...
خُوشبو دار، مُعَطَّر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Vagrant
ولگرد
ادامه...
وِلگَرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
de manière flagrante
به طور آشکار، آشکارا، به طور آشکارا، به طور فاحش، به وضوح
ادامه...
بِه طُورِ آشِکار، آشِکارا، بِه طُورِ آشِکارا، بِه طُورِ فاحِش، بِه وُضوح
دیکشنری فرانسوی به فارسی
de manera flagrante
به طور آشکارا، آشکارا
ادامه...
بِه طُورِ آشِکارا، آشِکارا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
de maneira flagrante
به طور آشکارا، آشکارا
ادامه...
بِه طُورِ آشِکارا، آشِکارا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
in modo flagrante
به طور آشکارا، آشکارا
ادامه...
بِه طُورِ آشِکارا، آشِکارا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی