معنی fidèle - جستجوی لغت در جدول جو
fidèle
استوار، وفادار
ادامه...
اُستُوار، وَفادار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
infidèle
وفادار نبودن، بی وفا
ادامه...
وَفادار نَبودَن، بی وَفا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fiable
اعتمادآور، قابل اعتماد
ادامه...
اِعتِمادآوَر، قابِلِ اِعتِماد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Riddle
معمّا حلّ کردن، معمّا
ادامه...
مُعَمّا حَلّ کَردَن، مُعَمّا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fiable
اعتمادآور، قابل اعتماد، مورد اعتماد
ادامه...
اِعتِمادآوَر، قابِلِ اِعتِماد، مُورِدِ اِعتِماد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fedele
وفادار
ادامه...
وَفادار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
finale
نهایی
ادامه...
نَهایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Fiddle
دستکاری کردن، کمانچه
ادامه...
دَستکاری کَردَن، کَمانچِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Middle
میانه، وسط
ادامه...
میانِه، وَسَط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sidle
بی صدا حرکت کردن
ادامه...
بی صِدا حَرَکَت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fidèlement
با وفاداری، صادقانه
ادامه...
با وَفاداری، صادِقانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
file
تراکم، فایل
ادامه...
تَرَاکُم، فایل
دیکشنری هلندی به فارسی
de manière infidèle
به طور غیر وفادارانه، بی وفایی، بی وفا
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِ وَفادارانِه، بی وَفایی، بی وَفا
دیکشنری فرانسوی به فارسی