جدول جو
جدول جو

معنی farbować - جستجوی لغت در جدول جو

farbować
رنگ دادن، رنگ، رنگ کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شکل دادن، فرم، لنگ، قالب دادن، وضعیت بدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
افراط کردن، افراطی، ضایع کردن، زباله، هدر دادن، هدر رفت
دیکشنری لهستانی به فارسی
ایستگاه کردن، امن، پارک کردن، متصدّی پارکینگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
شوخی کردن، دلقک، شوخی
دیکشنری لهستانی به فارسی
غارت کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
اهدا کردن، دادن
دیکشنری لهستانی به فارسی
مرحله بندی کردن، روی صحنه بگذارد
دیکشنری لهستانی به فارسی
موج دار کردن، موجود است
دیکشنری لهستانی به فارسی
بخار کردن، بخار پز کردن، جفت کردن، دروغگویی ها، تبخیر شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
زحمت کشیدن، سخت کوش
دیکشنری لهستانی به فارسی