معنی facile - جستجوی لغت در جدول جو
facile
آسان
ادامه...
آسان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
facile
آسان
ادامه...
آسان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fácil
آسان
ادامه...
آسان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
hamile
باردار، حامله
ادامه...
باردار، حامِلِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kabile
قبیله ای، قبیله
ادامه...
قَبیلِه ای، قَبیلِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
fatale
به طور سرنوشت ساز، کشنده
ادامه...
بِه طُورِ سَرنِوِشت ساز، کُشَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
factie
جناح
ادامه...
جِناح
دیکشنری هلندی به فارسی
agile
چابک
ادامه...
چابُک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
acide
اسیدی، اسید، ترش
ادامه...
اَسیدی، اَسید، تُرش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
baile
رقص، رقصیدن
ادامه...
رَقص، رَقصیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fragile
سست، شکننده، ضعیف، قابل شکستن
ادامه...
سُست، شِکَنَندِه، ضَعیف، قابِلِ شِکَستَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
faire
ساختن، انجام دادن
ادامه...
ساختَن، اَنجام دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fácil
آسان
ادامه...
آسان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
abile
چابک، ماهر، هنرمندانه
ادامه...
چابُک، ماهِر، هُنَرمَندانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
agile
چابک
ادامه...
چابُک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
acele
شتاب، عجله
ادامه...
شِتاب، عَجَلِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
facilement
به آسانی، به راحتی، با راحتی
ادامه...
بِه آسانی، بِه راحَتی، با راحَتی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
acilen
فوری
ادامه...
فُوری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
facciale
صورتکی، صورت
ادامه...
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
facial
صورتکی، صورت
ادامه...
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
habile
چابک، ماهرانه، ماهر، هنرمندانه
ادامه...
چابُک، ماهِرانِه، ماهِر، هُنَرمَندانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
futile
بی نتیجه، بیهوده
ادامه...
بی نَتیجِه، بیهودِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fragile
سست، شکننده
ادامه...
سُست، شِکَنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
facial
صورتکی، صورت
ادامه...
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
tactile
لمسی، لمس کنید
ادامه...
لَمسی، لَمس کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tacite
ضمنی
ادامه...
ضِمنی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Cackle
خندیدن با صدای بلند، غلغله کن
ادامه...
خَندیدَن با صِدایِ بُلَند، غُلغُلِه کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fatale
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
faible
کم نور، ضعیف
ادامه...
کَم نور، ضَعیف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
factice
ساختگی
ادامه...
ساختِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
facial
صورتکی، صورت
ادامه...
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
famine
گرسنگی، قحطی
ادامه...
گُرُسنِگی، قَحطی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Tackle
مبارزه کردن، تکل زدن
ادامه...
مُبارِزِه کَردَن، تَکل زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
facial
صورتکی، صورت
ادامه...
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
acil
اضطراری، فوری، تاکید شده
ادامه...
اِضطِراری، فُوری، تَاکید شُدِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی