معنی essere - جستجوی لغت در جدول جو
essere
بودن
ادامه...
بودَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
essen
خوردن
ادامه...
خُوردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
desinteresseren
بی علاقه کردن، بی علاقگی
ادامه...
بی عَلاقِه کَردَن، بی عَلاقِگی
دیکشنری هلندی به فارسی
interesseren
علاقه داشتن، علاقه
ادامه...
عَلاقِه داشتَن، عَلاقِه
دیکشنری هلندی به فارسی
adresseren
آدرس دادن، آدرس
ادامه...
آدرِس دادَن، آدرِس
دیکشنری هلندی به فارسی
benessere
سلامتی، خوب بودن
ادامه...
سَلامَتی، خوب بودَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
senza essere influenzato
به طور بی تاثیر، بدون اینکه تحت تاثیر قرار بگیرد
ادامه...
بِه طُورِ بی تَاثیر، بِدونِ اینکِه تَحتِ تَاثیر قَرار بِگیرَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
essere coraggioso
شجاع بودن، شجاع باش
ادامه...
شُجاع بودَن، شُجاع باش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
essere d'accordo
موافقت کردن
ادامه...
مُوافَقَت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
essere occupato
مشغول بودن، مشغول باشد
ادامه...
مَشغول بودَن، مَشغول باشَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
essere un pioniere
پیشگام شدن، پیشگام باشید
ادامه...
پیشگام شُدَن، پیشگام باشید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
eiser
مدّعی، شاکی
ادامه...
مُدَّعی، شاکی
دیکشنری هلندی به فارسی
esses
آن ها
ادامه...
آن ها
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Assert
ادّعا کردن
ادامه...
اِدِّعا کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tessere
بافیدن، بافتن، پارچه کردن
ادامه...
بافیدَن، بافتَن، پارچِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Assure
اطمینان دادن
ادامه...
اِطمینان دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lesser
کمتر
ادامه...
کَمتَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
esigere
تحمیل کردن، نیاز دارند، تقاضا کردن
ادامه...
تَحمیل کَردَن، نِیَاز دارَند، تَقاضا کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
esistere
وجود داشتن، وجود داشته باشد
ادامه...
وُجود داشتَن، وُجُود داشتِه باشَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cessare
متوقّف کردن، متوقّف شود
ادامه...
مُتِوَقِّف کَردَن، مُتِوَقِّف شَوَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
espera
انتظار، صبر کن
ادامه...
اِنتِظار، صَبر کُن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sedere
صندلی گذاشتن، بنشین
ادامه...
صَندَلی گُذاشتَن، بِنِشین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
espera
انتظار، صبر کن
ادامه...
اِنتِظار، صَبر کُن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
essence
مضمون، ذات
ادامه...
مَضمون، ذات
دیکشنری فرانسوی به فارسی
eisern
آهنین، آهن
ادامه...
آهَنین، آهَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
besser
بهتر
ادامه...
بِهتَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
cesser
متوقّف کردن، متوقّف شود
ادامه...
مُتِوَقِّف کَردَن، مُتِوَقِّف شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
non essere d'accordo
مخالفت کردن، مخالفت
ادامه...
مُخالِفَت کَردَن، مُخالِفَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی