- espirare
بازدم کردن، بازدم
معنی espirare - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آرزو داشتن، آرزو کردن، آسپیره کردن، فیلتر کردن
جاسوسی کردن، جاسوسی
جاسوسی کردن، جاسوسی، دزدکی نگاه کردن
افشا کردن، در معرض قرار دادن، نمایش دادن
تردید کردن، تردید کنید، تزلزل کردن
انتظار کردن، صبر کن، صبر کردن، انتظار داشتن، امید داشتن، منتظر بودن
اتو کردن، را فشار دهید
منقضی شدن، منقضی شود
آسپیره کردن، خلاء، آرزو داشتن
شلّیک کردن، شلّیک کنید
امید داشتن، امید
کشیدن، کشش
امید داشتن، صبر کن، انتظار داشتن، انتظار کردن، صبر کردن، منتظر بودن
منقضی شدن، منقضی شود
دمیدن، نفس بکش
پناه دادن، میزبان، خانه داشتن، میزبانی کردن
آسپیره کردن
کاوش کردن، کاوش
صادر کردن، صادرات
عطسه زدن، عطسه کردن
توطئه چینی کردن، توطئه کنند
دمیدن، نفس بکش
جدا کردن
آه کشیدن، آه
دمیدن، نفس بکش
جبران کردن، کفّاره دادن
الهام دادن، الهام بخش
آرزو داشتن، آرزو کردن، آسپیره کردن
خیره نگاه کردن، چشمک زدن، جاسوسی کردن