- durata
مدّت
معنی durata - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
داده، داده ها
یکنواخت، تخت
قسط، دفتر قاضی
داده، داده ها
ابهام، پیچیدگی
تابعیّت پذیری، تابعیّت
آخرین بودن، آخرین
خشمگینی، تحریک پذیری، دلخوری، دلسرد کردن
آخرین بودن، دهانه
درجه بندی، درجه
قطع کردن، بریدن، برش زدن، برش کردن، حذف کردن، برش دادن، کوتاه سازی
چسبناک، چسبنده، چسبندگی، چسبناکی
دریافت کردن، دریافت کنید، استخراج کردن، کسب کردن، یافتن، گرفتن، به دست آوردن
سرگرم، شادی، جالب، خوشحال، شاد، شادابی، شاداب، دلپذیر، هیجان زده، هیجان زده کردن، لذّت بخشی، لذّت، شادی بخش، خوشبختی، سرور، خوشحالی، شادی بخشی، شادمانی، شادمان، شادی و خوشحالی، خوشدل، دل پذیری، شادی انگیز، اشتیاق
ایستا، پایدار
آخرین بودن، آخرین
مستقیم بودن، مستقیم
برندگی، سختی
شکوه و شکایت، کشیده شده
آراسته، مراقبت شده، ترمیم شده
برندگی، سختی
نفوذ، به طور مساوی
بی رحمی، سختی
کوتاه مدّت