معنی dominare - جستجوی لغت در جدول جو
dominare
سلطه داشتن، مسلّط شوند
ادامه...
سُلطِه داشتَن، مُسَلَّط شَوَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
dominante
غالب
ادامه...
غالِب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
minare
تضعیف کردن
ادامه...
تَضعیف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dominee
کشیش
ادامه...
کِشیش
دیکشنری هلندی به فارسی
dominer
سلطه داشتن، مسلّط شوند، غلبه کردن
ادامه...
سُلطِه داشتَن، مُسَلَّط شَوَند، غَلَبِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dominan
غالب
ادامه...
غالِب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
nominar
نامزد کردن
ادامه...
نامزَد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nominale
نامی، اسمی
ادامه...
نامی، اِسمی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dominant
به طور غالب، غالب
ادامه...
بِه طُورِ غالِب، غالِب
دیکشنری هلندی به فارسی
domineren
سلطه داشتن، مسلّط شوند
ادامه...
سُلطِه داشتَن، مُسَلَّط شَوَند
دیکشنری هلندی به فارسی
Nominate
نامزد کردن
ادامه...
نامزَد کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dominate
سلطه داشتن، مسلّط شدن
ادامه...
سُلطِه داشتَن، مُسَلَّط شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
laminare
لمینت کردن، آرام
ادامه...
لَمینِت کَردَن، آرام
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
combinare
ترکیب کردن
ادامه...
تَرکیب کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
nominare
منصوب کردن، منصوب کند، نام گذاشتن، نامزد کردن
ادامه...
مَنصوب کَردَن، مَنصوب کُند، نام گُذاشتَن، نامزَد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dominante
سلطنت طلب، غالب
ادامه...
سَلطَنَت طَلَب، غالِب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rovinare
ویران کردن، خراب کردن
ادامه...
ویران کَردَن، خَراب کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
denominare
نامگذاری کردن، تماس بگیرید
ادامه...
نامگُذاری کَردَن، تَماس بِگیرید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vomitare
استفراغ کردن
ادامه...
اِستِفراغ کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
seminare
کاشتن، بذر، کاشت کردن
ادامه...
کاشتَن، بَذر، کاشت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dominante
سلطنت طلب، غالب
ادامه...
سَلطَنَت طَلَب، غالِب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dominant
به طور غالب، غالب
ادامه...
بِه طُورِ غالِب، غالِب
دیکشنری آلمانی به فارسی
dominance
سلطه، تسلّط
ادامه...
سُلطِه، تَسَلُّط
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dominant
غالب
ادامه...
غالِب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dominasi
سلطه کامل، سلطه
ادامه...
سُلطِه کامِل، سُلطِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dominar
سلطه داشتن، مسلّط شوند، استاد شدن، غلبه کردن
ادامه...
سُلطِه داشتَن، مُسَلَّط شَوَند، اُستاد شُدَن، غَلَبِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dominar
استاد شدن، استاد، سلطه داشتن، غلبه کردن
ادامه...
اُستاد شُدَن، اُستاد، سُلطِه داشتَن، غَلَبِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
donare
اهدا کردن، اهدا کنند
ادامه...
اِهدا کَردَن، اِهدا کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی