معنی dalali - جستجوی لغت در جدول جو
dalali
دلّال
ادامه...
دَلّال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
malazi
محلّ اقامت
ادامه...
مَحَلِّ اِقامَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ajali
حادثه، یک تصادف
ادامه...
حادثِه، یِک تَصَادُف
دیکشنری سواحیلی به فارسی
akali
سوزان، تیز
ادامه...
سوزان، تیز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
alami
طبیعی، تجربه
ادامه...
طَبیعی، تَجرُبِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
délai
مهله، مهلت
ادامه...
مُهلِه، مُهلَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lalai
غافل، سهل انگاری
ادامه...
غافِل، سَهل اِنگاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dalam
عمیق، در
ادامه...
عَمیق، دَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
damai
آرام طلب، صلح، آرام
ادامه...
آرام طَلَب، صُلح، آرام
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mahali
مکان، محل
ادامه...
مَکان، مَحَل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
halali
مشروع، قانونی، معتبر
ادامه...
مَشروع، قانونی، مُعتَبَر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
makali
دانه داری، لبه، تیزی، زننده
ادامه...
دانِه داری، لَبِه، تیزی، زَنَندِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uhalali
قابلیّت قبول، قانونی بودن، توجیه، مشروعیت، قانونیّت، مقبولیت، معقولیت، اعتبار
ادامه...
قابِلیَّتِ قَبول، قانونی بودَن، تَوجِیه، مَشروعِیَت، قانونیَّت، مَقبولِیَت، مَعقولِیَت، اِعتِبار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
hayali
خیالی
ادامه...
خَیالی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ihlali
نفوذ، نقض
ادامه...
نُفوذ، نَقض
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
dalgalı
پفکی، موج دار، آشفته، لرزان، لولایی
ادامه...
پُفَکی، مُوج دار، آشُفتِه، لَرزان، لُولایی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
daleki
دور
ادامه...
دور
دیکشنری لهستانی به فارسی
dalili
نشانه، علائم، علائمی
ادامه...
نِشانِه، عَلائِم، عَلائِمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
awali
اوّلی، در اصل، در ابتدا، به طور مقدّماتی، مقدّماتی، قبلاً
ادامه...
اَوَّلی، دَر اَصل، دَر اِبتِدا، بِه طُورِ مُقَدَّماتی، مُقَدَّماتی، قبلاً
دیکشنری سواحیلی به فارسی