معنی częściowy - جستجوی لغت در جدول جو
częściowy
ناقص، آشفته
ادامه...
ناقِص، آشُفتِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
częściowo
تا حدّی، بریزید، به طور جزئی، جمجمه
ادامه...
تا حَدّی، بِریزید، بِه طُورِ جُزئی، جُمجُمِه
دیکشنری لهستانی به فارسی