معنی czesne - جستجوی لغت در جدول جو
czesne
شهریّه، شهرنشینی
ادامه...
شَهریّه، شَهرنِشینی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wczesny
زود، بیش از حد تحریک پذیر
ادامه...
زود، بیش اَز حَد تَحریک پَذیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
czesać
شانه کردن، شانس
ادامه...
شانِه کَردَن، شانس
دیکشنری لهستانی به فارسی
zesde
به طور ششم، ششم
ادامه...
بِه طُورِ شِشُم، شِشُم
دیکشنری هلندی به فارسی