معنی czesne
czesne
شهریّه، شهرنشینی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با czesne
wczesny
wczesny
زود، بیش اَز حَد تَحریک پَذیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
czesać
czesać
شانِه کَردَن، شانس
دیکشنری لهستانی به فارسی
zesde
zesde
بِه طُورِ شِشُم، شِشُم
دیکشنری هلندی به فارسی