معنی cucinare - جستجوی لغت در جدول جو
cucinare
پختن، پخته شده
ادامه...
پُختَن، پُختِه شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
culminare
به اوج رسیدن، به اوج می رسد
ادامه...
بِه اَوج رِسیدَن، بِه اَوج مِی رَسَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
macinare
خراشیدن، آسیاب کردن
ادامه...
خراشیدَن، آسیاب کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lucidare
صاف و برّاق کردن، جلا دادن
ادامه...
صاف و بَرّاق کَردَن، جَلا دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cocinar
پختن
ادامه...
پُختَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cucire
دستکاری کردن، دوختن، سوزن زدن
ادامه...
دَستکاری کَردَن، دوختَن، سوزَن زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی