معنی cocinar
cocinar
پختن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با cocinar
nominar
nominar
نامزَد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
caminar
caminar
راه رَفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
confinar
confinar
مَحدود کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
coronar
coronar
تاج گُذاشتَن، تاج
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
combinar
combinar
تَرکیب کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
colindar
colindar
مُجاوِرَت داشتَن، مُجاوِرَت کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dominar
dominar
اُستاد شُدَن، اُستاد، سُلطِه داشتَن، غَلَبِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cucinare
cucinare
پُختَن، پُختِه شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cochilar
cochilar
چُرت زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی