معنی crollante - جستجوی لغت در جدول جو
crollante
در حال فروپاشی
ادامه...
دَر حالِ فُروپاشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
brillante
درخشان، روشن، ریش دار
ادامه...
دِرَخشان، رُوشَن، ریش دار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
croccante
پرکشش و خشک، ترد، ترد و شکننده، خشک و ترد، خشک و تیز، قابل خرد شدن، کریسپی
ادامه...
پُرکِشِش و خُشک، تُرُد، تُرُد و شِکَنَندِه، خُشک و تُرُد، خُشک و تیز، قابِلِ خُرد شُدَن، کِریسپی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
brillante
ریش دار، درخشان
ادامه...
ریش دار، دِرَخشان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
crollato
فروریخته، فرو ریخت
ادامه...
فُروریختِه، فُرو ریخت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
crollare
افت کردن، فروپاشی
ادامه...
اُفت کَردَن، فُروپاشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
crocante
خشک و ترد، ترد، ترد و شکننده، قابل خرد شدن، کریسپی
ادامه...
خُشک و تُرُد، تُرُد، تُرُد و شِکَنَندِه، قابِلِ خُرد شُدَن، کِریسپی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
collant
بی کیفیّت، چسبنده، چسبان، چسبناک، چسبناکی
ادامه...
بی کِیفِیَّت، چَسبَندِه، چَسبان، چَسبناک، چَسبناکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی