معنی collant
collant
بی کیفیّت، چسبنده، چسبان، چسبناک، چسبناکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با collant
solvant
solvant
حَلّال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
polluant
polluant
آلایَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
crollante
crollante
دَر حالِ فُروپاشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Gallant
Gallant
دَلیر، شُجاع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Coolant
Coolant
خُنَک کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
coklat
coklat
قَهوِه ای، سَرتاسَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
volant
volant
پَروازان، پَرواز کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی