معنی coordinato - جستجوی لغت در جدول جو
coordinato
هماهنگ، هماهنگ شده
ادامه...
هَماهَنگ، هَماهَنگ شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
coordinatore
هماهنگ کننده
ادامه...
هَماهَنگ کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
coordinado
هماهنگ، هماهنگ شده است
ادامه...
هَماهَنگ، هَماهَنگ شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Koordinator
هماهنگ کننده
ادامه...
هَماهَنگ کُنَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
koordinator
هماهنگ کننده
ادامه...
هَماهَنگ کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
coordinador
هماهنگ کننده
ادامه...
هَماهَنگ کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
coordinare
هماهنگ کردن
ادامه...
هَماهَنگ کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
coordenado
هماهنگ، هماهنگ شده است
ادامه...
هَماهَنگ، هَماهَنگ شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Coordinate
هماهنگ کردن
ادامه...
هَماهَنگ کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Coordinator
هماهنگ کننده
ادامه...
هَماهَنگ کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
coördinator
هماهنگ کننده
ادامه...
هَماهَنگ کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
coordinar
هماهنگ کردن
ادامه...
هَماهَنگ کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ordinato
آراسته، مرتّب، تر و تمیز، ترتیب دار، منظّم
ادامه...
آراستِه، مُرَتَّب، تَر و تَمیز، تَرتِیب دار، مُنَظَّم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo coordinato
به طور هماهنگ، به صورت هماهنگ
ادامه...
بِه طُورِ هَماهَنگ، بِه صورَتِ هَماهَنگ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی