معنی coordenado
coordenado
هماهنگ، هماهنگ شده است
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با coordenado
coordinado
coordinado
هَماهَنگ، هَماهَنگ شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
coordenador
coordenador
هَماهَنگ کُنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
coordinador
coordinador
هَماهَنگ کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
coordinato
coordinato
هَماهَنگ، هَماهَنگ شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
condenado
condenado
مَحکوم، مَحکوم کَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
coordenar
coordenar
هَماهَنگ کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
condenado
condenado
مَحکوم، مَحکوم کَرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ordenado
ordenado
آراستِه، مُرَتَّب، تَر و تَمیز، تَرتِیب دار، مُنَظَّم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی