معنی congelare - جستجوی لغت در جدول جو
congelare
یخ زدن، منجمد کردن
ادامه...
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
scongelare
یخ زدایی کردن، یخ زدایی
ادامه...
یَخ زُدایی کَردَن، یَخ زُدایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
congelar
یخ زدن، منجمد کردن
ادامه...
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
congelar
یخ زدن، منجمد کردن
ادامه...
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
congelado
یخ زده، منجمد شده
ادامه...
یَخ زَدَه، مُنجَمِد شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
correlare
رابطه برقرار کردن، همبستگی
ادامه...
رابِطِه بَرقَرار کَردَن، هَمبَستِگی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
consolare
دلداری دادن، کنسولی، راحت دادن
ادامه...
دِلداری دادَن، کُنسولی، راحَت دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
congregare
جمع شدن
ادامه...
جَمع شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
congelato
یخ زده، منجمد شده
ادامه...
یَخ زَدَه، مُنجَمِد شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
congelado
یخ زده، منجمد شده
ادامه...
یَخ زَدَه، مُنجَمِد شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
congeler
یخ زدن، منجمد کردن
ادامه...
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی