معنی congeler
congeler
یخ زدن، منجمد کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با congeler
congelar
congelar
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
congelar
congelar
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
consoler
consoler
دِلداری دادَن، کُنسُول، راحَت دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
conceder
conceder
اِعطا کَردَن، کُمَکِ مالی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
contener
contener
دَر بَر داشتَن، حاوی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
congelare
congelare
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
conceder
conceder
بَخشیدَن، کُمَکِ مالی، اِعطا کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
conceber
conceber
تَصَوُّر کَردَن، حامِلِه شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
jongler
jongler
قَلع و قَمع کَردَن، شُعبَدِه بازی
دیکشنری فرانسوی به فارسی