معنی coklat - جستجوی لغت در جدول جو
coklat
قهوه ای، سرتاسر
ادامه...
قَهوِه ای، سَرتاسَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
cokelat
برنزه، سرتاسر، سردار
ادامه...
بُرُنزِه، سَرتاسَر، سَردار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
collant
بی کیفیّت، چسبنده، چسبان، چسبناک، چسبناکی
ادامه...
بی کِیفِیَّت، چَسبَندِه، چَسبان، چَسبناک، چَسبناکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
colar
چسباندن
ادامه...
چَسباندَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
kecoklatan
برنزی شده، مایل به قهوه ای
ادامه...
بُرُنزی شُدِه، مایِل بِه قَهوِه ای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berambut coklat
موئی قهوه ای، موهای قهوه ای
ادامه...
موئی قَهوِه ای، موهایِ قَهوِه ای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی