معنی bujnie - جستجوی لغت در جدول جو
bujnie
سرسبز، سبز
ادامه...
سَرسَبز، سَبز
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
dumnie
با افتخار، مقتدرانه
ادامه...
با اِفتِخار، مُقتَدِرانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
nudnie
خسته کننده، یکنواخت
ادامه...
خَستِه کُنَندِه، یِکنَواخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
czujnie
با هوشیاری، باهوش، بیدارانه، بیداری، هوشیارانه، هوشیاری
ادامه...
با هوشیاری، باهوش، بیدارانِه، بیداری، هوشیارانِه، هوشیاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
hojnie
به طور سخاوتمندانه، بستن، با سخاوت، سخاوتمندانه، غیرتمند
ادامه...
بِه طُورِ سَخاوَتمَندانِه، بَستَن، با سَخاوَت، سَخاوَتمَندانِه، غِیرَتمَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
ufnie
با اطمینان، محکم
ادامه...
با اِطمینان، مُحکَم
دیکشنری لهستانی به فارسی
bujny
سرسبز
ادامه...
سَرسَبز
دیکشنری لهستانی به فارسی
unie
اتّحاد، اتّحادیه
ادامه...
اِتِّحاد، اِتِّحادیِه
دیکشنری هلندی به فارسی