معنی buatan - جستجوی لغت در جدول جو
buatan
ساختگی، مصنوعی، تصنّعی
ادامه...
ساختِگی، مَصنوعی، تَصَنُّعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gugatan
دعوای حقوقی، دعوی قضایی
ادامه...
دَعوایِ حُقوقی، دَعوی قَضایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lautan
اقیانوسی، اقیانوس
ادامه...
اُقیانوسی، اُقیانوس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
braten
تابه کردن، سرخ کردن
ادامه...
تابِه کَردَن، سُرخ کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
batin
درونی
ادامه...
دَرونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bahan
مادّه اصلی، مواد
ادامه...
مادِّه اَصلی، مَواد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mutan
جهش یافته
ادامه...
جَهش یافتِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
buatan manusia
ساخت دست انسان، ساخته دست بشر
ادامه...
ساخت دَست اِنسان، ساختِه دَست بَشَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
buta
کور
ادامه...
کور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
baan
مسیر حرکت، مسیر
ادامه...
مَسیر حَرَکَت، مَسیر
دیکشنری هلندی به فارسی
pembuatan
ساخت
ادامه...
ساخت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی