معنی bezwzględny - جستجوی لغت در جدول جو
bezwzględny
بی رحم، بی روح، مطلق
ادامه...
بی رَحم، بی روح، مُطلَق
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bezwzględnie
با دل سخت، با خوشحالی، به طور بی رحمانه، بی رحمانه، به طور غیرمنصفانه، ناباورانه
ادامه...
با دِلِ سَخت، با خُوشحالی، بِه طُورِ بی رَحمانِه، بی رَحمانِه، بِه طُورِ غِیرِمُنصِفانِه، ناباوَرانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی