bezlitosny بیرحم، اخراج کردن، تسلیم ناپذیر، غیر دوستانه، غیر رحیم، غیر سرباز، مطلق ادامه... بیرَحم، اِخراج کَردَن، تَسلِیم ناپَذیر، غِیرِ دوستانِه، غِیرِ رَحیم، غِیرِ سَرباز، مُطلَق دیکشنری لهستانی به فارسی