معنی bezlitosny bezlitosny بیرحم، اخراج کردن، تسلیم ناپذیر، غیر دوستانه، غیر رحیم، غیر سرباز، مطلق بیرَحم، اِخراج کَردَن، تَسلِیم ناپَذیر، غِیرِ دوستانِه، غِیرِ رَحیم، غِیرِ سَرباز، مُطلَق دیکشنری لهستانی به فارسی