جدول جو
جدول جو

معنی berlemak - جستجوی لغت در جدول جو

berlemak
گوشتی، چرب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دوست شدن، دوست باشید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خوشه ای، پوسته دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اردوگاه زدن، کمپینگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
متحرّک، حرکت کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دارای انحنا، بریده بریده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تیک زدن، ضرب و شتم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترق ترق کردن، خرد شده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تغذیه کردن، برای تغذیه، پرورش دادن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
انتظار کردن، منتظر ماندن، صبر کردن، انتظار داشتن، درنگ کردن، منتظر بودن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
جمع آوری کردن، کامپایل کردن، تدوین کردن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
عرق ریختن، عرق کردن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
تکرار کردن، پژواک کرد، بازتابی، طنین دار، بازتابیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی