معنی berguna - جستجوی لغت در جدول جو
berguna
دست ساز، مفید
ادامه...
دَست ساز، مُفید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pergunta
سؤال
ادامه...
سُؤال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
secara berguna
مفیدانه، مفید
ادامه...
مُفیدانِه، مُفید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak berguna
بی فایده
ادامه...
بی فایِدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidakbergunaan
بیهودگی، بی فایده بودن
ادامه...
بیهودِگی، بی فایِدِه بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan cara berguna
به طور مفید، به روشی مفید
ادامه...
بِه طُورِ مُفید، بِه رَوِشی مُفید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bruna
موئی قهوه ای، سبزه
ادامه...
موئی قَهوِه ای، سَبزِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
bergen
نجات دادن، بهبود می یابند
ادامه...
نَجَات دادَن، بِهبود مِی یابَند
دیکشنری آلمانی به فارسی
berbunga
شکوفه زن، گلدهی
ادامه...
شُکوفِه زَن، گُلدِهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergurau
لطیفه گفتن، شوخی کردن
ادامه...
لَطیفِه گُفتَن، شوخی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbusa
پرجوش، کف آلود، پرکف، چاپ دار، کف زدگی، دارای حباب یا کف
ادامه...
پُرجوش، کَف آلود، پُرکَف، چاپ دار، کَف زَدِگی، دارایِ حُباب یا کَف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berduka
اندوهگین شدن، عزاداری، سوگوار، گریه کردن
ادامه...
اَندوهگین شُدَن، عَزاداری، سوگوار، گِریِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergaya
مدرن، شیک، سبکی
ادامه...
مُدِرن، شیک، سَبکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergema
تکرار کردن، پژواک کرد، بازتابی، طنین دار، بازتابیدن
ادامه...
تِکرار کَردَن، پِژواک کَرد، بازتابی، طَنین دار، بازتابیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergulat
دست و پنجه نرم کردن، کشتی گرفتن
ادامه...
دَست و پَنجِه نَرم کَردَن، کُشتی گِرِفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergumam
نجوا کرده، زمزمه کرد، زیر لب غرغرکننده
ادامه...
نَجوا کَردِه، زِمزِمِه کَرد، زیرِ لَب غُرغُرکُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak berguna
بی فایده
ادامه...
بی فایِدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی