معنی berenda - جستجوی لغت در جدول جو
berenda
توری مانند، ژله
ادامه...
توری مانَند، ژِلِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
legenda
افسانه ای، افسانه
ادامه...
اَفسانِه ای، اَفسانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
beredar
چرخاندن، در حال گردش
ادامه...
چَرخاندَن، دَر حالِ گَردِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bernoda
لکّه دار
ادامه...
لَکِّه دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bercanda
شوخی، شوخی کردن
ادامه...
شوخی، شوخی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbeda
تفاوت داشتن، متفاوت است، مختلف، متفاوت، متمایز
ادامه...
تَفاوُت داشتَن، مُتِفاوِت اَست، مُختَلِف، مُتِفاوِت، مُتِمایِز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merendam
غرق کردن، خیس کردن
ادامه...
غَرق کَردَن، خیس کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
legenda
عنوان
ادامه...
عُنوان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mereda
فروکش کردن، فروکش کرد
ادامه...
فُروکِش کَردَن، فُروکِش کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
emenda
اصلاحیّه
ادامه...
اِصلاحیِّه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
bekend
معلوم، شناخته شده است
ادامه...
مَعلوم، شِناختِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
bereid
مشتاق، آماده شده است
ادامه...
مُشتاق، آمادِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی