معنی berderak - جستجوی لغت در جدول جو
berderak
ترق ترق کردن، خرد شده
ادامه...
تَرَق تَرَق کَردَن، خُرد شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bercerai
طلاق گرفتن، طلاق
ادامه...
طَلاق گِرِفتَن، طَلاق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berserk
دیوانه
ادامه...
دیوانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
berserk
دیوانه
ادامه...
دیوانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
berserk
دیوانه
ادامه...
دیوانِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
berserk
دیوانه
ادامه...
دیوانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
berserk
دیوانه
ادامه...
دیوانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
berserk
دیوانه
ادامه...
دیوانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
berdarah
خون ریختن، خونین
ادامه...
خون ریختَن، خونین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berkerak
خوشه ای، پوسته دار
ادامه...
خوشِه ای، پوستِه دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdebar
تپنده، کوبیدن
ادامه...
تَپَندِه، کوبیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdebat
بحث کردن، بحث کنید
ادامه...
بَحث کَردَن، بَحث کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berderit
خراب، جیرجیر، خش خش کننده، خش خش دار
ادامه...
خَرَاب، جیرجیر، خَش خَش کُنَندِه، خَش خَش دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berlemak
گوشتی، چرب
ادامه...
گوشتی، چَرب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berteriak
فریاد کشیدن، فریاد بزن، فریاد زدن، فریاد زننده، داد زدن
ادامه...
فَریاد کِشیدَن، فَریاد بِزَن، فَریاد زَدَن، فَریاد زَنَندِه، داد زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdetak
تیک زدن، ضرب و شتم
ادامه...
تیک زَدَن، ضَرب و شَتم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergerak
متحرّک، حرکت کنید
ادامه...
مُتِحَرِّک، حَرَکَت کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berserk
دیوانه
ادامه...
دیوانِه
دیکشنری هلندی به فارسی