جدول جو
جدول جو

معنی berdarah - جستجوی لغت در جدول جو

berdarah
خون ریختن، خونین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شرط بندی کردن، شرط بندی، ذین گذاشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
زنگ زدن، زنگ زده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
امید داشتن، امید، آرزو کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مقصّر، گناهکار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترق ترق کردن، خرد شده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پشیمان، بپزید
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور خونین، به روشی خونین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی