معنی berbayang - جستجوی لغت در جدول جو
berbayang
تاریک، سایه دار
ادامه...
تاریک، سایِه دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bersarang
آشیانه کردن، لانه
ادامه...
آشیانِه کَردَن، لانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergoyang
تکان دادن، تاب خوردن، چرخان، تلو تلو خوردن
ادامه...
تِکان دادَن، تاب خُوردَن، چَرخان، تِلو تِلو خُوردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berdagang
تبادل کردن، تجارت
ادامه...
تَبادُل کَردَن، تِجارَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bercabang
چنگال زدن، شاخه، شاخه دار
ادامه...
چَنگال زَدَن، شاخِه، شاخِه دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbenang
سیم کشی، نخ دار
ادامه...
سیم کِشی، نَخ دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی