معنی bengkok - جستجوی لغت در جدول جو
bengkok
خمیده، خم شده، کج
ادامه...
خَمیدِه، خَم شُدِه، کَج
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bengkak
پفی، متورّم، ورم کردن، ورم کرده
ادامه...
پُفی، مُتِوَرِّم، وَرَم کَردَن، وَرَم کَردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
jongkok
چمبیدن، چمباتمه زدن
ادامه...
چَمبیدَن، چُمباتمِه زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan bengkok
کج و معوج، کج
ادامه...
کَج و مَعوَج، کَج
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membengkokkan
منحنی شدن، خم شدن، تاب برداشتن
ادامه...
مُنحَنی شُدَن، خَم شُدَن، تاب بَرداشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی