معنی beku - جستجوی لغت در جدول جو
beku
سرد، منجمد شده، یخ زده
ادامه...
سَرد، مُنجَمِد شُدِه، یَخ زَدَه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
beau
خوش چهره، زیبا، خوش سیما
ادامه...
خُوش چِهرِه، زیبا، خُوش سیما
دیکشنری فرانسوی به فارسی
beka
آروغ، آروغ زدن
ادامه...
آروغ، آروغ زَدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
dengan membeku
یخ زده، با انجماد
ادامه...
یَخ زَدَه، با اِنجِماد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan beku
یخ زده، با منجمد
ادامه...
یَخ زَدَه، با مُنجَمِد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kebekuan
یخ بندی، انجماد
ادامه...
یَخ بَندی، اِنجِماد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membekukan
یخ زدن، منجمد کردن، متحیّر کردن
ادامه...
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن، مُتَحَیِّر کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membeku
یخ زده، منجمد کردن، یخ زدن
ادامه...
یَخ زَدَه، مُنجَمِد کَردَن، یَخ زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pembekuan
سخت شدن، انجماد، یخ زدگی
ادامه...
سَخت شُدَن، اِنجِماد، یَخ زَدِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی