جدول جو
جدول جو

معنی baridi - جستجوی لغت در جدول جو

baridi
معتدل، سرد، سرما، خنک، خنکی، یخ زده، سردمزاجی، یخ زدگی، سرمایش، زمستانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بیشتر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
سرد، برای سرما، یخ زده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خوٰاب زمستانی، خوٰاب سرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور یخ زده، به روشی سرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خنک کننده، ترکیب سرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
یخی، برف سرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خنک ترین، زرده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
یخ بندی، خیلی سرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی روح، کمی سرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی رحم، قلب سرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
اسیدی، اسید، اسیدیته
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تعهّد کردن، قول دادن، وعده دادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
فاحش، آشکار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
صورتی، گل رز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نامعتبر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دلسوز، راحتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ویرایش کردن، ابریشم، ابریشمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تاریخی، تاریخ
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
طنز تقلیدی، تقلید
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
طنز تقلیدی، تقلید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
جاروکشی، اسکن کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
بخشیدن، برکت دادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خوٰاب زمستانی رو، پیرمرد سرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی