معنی atas - جستجوی لغت در جدول جو
atas
بالا، در
ادامه...
بالا، دَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
perbatasan
مرزی، مرز
ادامه...
مَرزی، مَرز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lantai atas
طبقه بالا
ادامه...
طَبَقِه بالا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
de manière catastrophique
به طور فاجعه آمیز، به طور فاجعه بار
ادامه...
بِه طُورِ فاجِعِه آمیز، بِه طُورِ فاجِعِه بار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
catastrófico
فاجعه آمیز، فاجعه بار
ادامه...
فاجِعِه آمیز، فاجِعِه بار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
berbatasan
مجاورت داشتن، مرز
ادامه...
مُجاوِرَت داشتَن، مَرز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
de manera catastrófica
به طور فاجعه آمیز، به طور فاجعه بار
ادامه...
بِه طُورِ فاجِعِه آمیز، بِه طُورِ فاجِعِه بار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
catastrófico
فاجعه آمیز، فاجعه بار
ادامه...
فاجِعِه آمیز، فاجِعِه بار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
penandaan batas
مرزبندی، علامت گذاری مرز
ادامه...
مَرزبَندی، عَلامَت گُذاری مَرز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
katastrophal
به طور فاجعه آمیز، فاجعه بار، به طور فاجعه بار، فاجعه آمیز، فاجعه آمیزانه
ادامه...
بِه طُورِ فاجِعِه آمیز، فاجِعِه بار، بِه طُورِ فاجِعِه بار، فاجِعِه آمیز، فاجِعِه آمیزانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
secara terbatas
به طور محدود، به صورت محدود، محدود، با محدودیت
ادامه...
بِه طُورِ مَحدود، بِه صورَتِ مَحدود، مَحدود، با مَحدودِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak terbatas
به طور بی حدّ و مرز، به صورت نامحدود
ادامه...
بِه طُورِ بی حَدّ و مَرز، بِه صورَتِ نامَحدود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tak terbatas
به طور نامحدود، بی نهایت، به طور بی پایان
ادامه...
بِه طُورِ نامَحدود، بی نَهایَت، بِه طُورِ بی پایان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tak teratasi
به طور غیرقابل عبور، حلّ نشده
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ عُبور، حَلّ نَشُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
de maneira catastrófica
به طور فاجعه بار، به شکلی فاجعه بار، به طور فاجعه آمیز
ادامه...
بِه طُورِ فاجِعِه بار، بِه شِکلی فاجِعِه بار، بِه طُورِ فاجِعِه آمیز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pembatasan
محدودیت، محدودیت ها
ادامه...
مَحدودِیَت، مَحدودِیَت ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membatasi
محصور کردن، محدود کردن، مجبور کردن، محدودکننده
ادامه...
مَحصور کَردَن، مَحدود کَردَن، مَجبور کَردَن، مَحدودکُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Katastrophe
فاجعه
ادامه...
فاجِعِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
atar
بستن، کراوات، بستن به، بسته شدن، رباط زدن، رشته کردن
ادامه...
بَستَن، کِراوات، بَستَن بِه، بَستِه شُدَن، رُباط زَدَن، رِشتِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dapat diatasi
قابل غلبه، می توان بر آن غلبه کرد
ادامه...
قابِلِ غَلَبِه، مِی تَوَان بَر آن غَلَبِه کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
atau
یا
ادامه...
یا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
atak
حمله، حمل کنید
ادامه...
حَملِه، حَمل کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
ata
جدّ
ادامه...
جَدّ
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
atascar
گرفتار کردن
ادامه...
گِرِفتار کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
atasözüne dayalı
مثال زدنی، ضرب المثل
ادامه...
مِثال زَدَنی، ضَربُ المَثَل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
atasözünde olduğu gibi
به طور مثلی، همانطور که در ضرب المثل است
ادامه...
بِه طُورِ مِثلی، هَمانطُور کِه دَر ضَرب المَثَل اَست
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
mengatasi
کنار آمدن، غلبه کند، غلبه کردن، غلبه پیدا کردن، مبارزه کردن
ادامه...
کِنار آمَدَن، غَلَبِه کُنَد، غَلَبِه کَردَن، غَلَبِه پِیدا کَردَن، مُبارِزِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Catastrophic
فاجعه آمیز، فاجعه بار
ادامه...
فاجِعِه آمیز، فاجِعِه بار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
menetapkan batas
مرز گذاشتن، محدودیت ها را تعیین کنید
ادامه...
مَرز گُذاشتَن، مَحدودِیَت ها را تَعیین کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan terbatas
با محدودیت، با محدود
ادامه...
با مَحدودِیَت، با مَحدود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ke atas
رو به بالا، به بالا
ادامه...
رُو بِه بالا، بِه بالا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keterbatasan
فانی بودن، محدودیت ها
ادامه...
فانی بودَن، مَحدودِیَت ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
catastrophique
فاجعه آمیز، فاجعه بار
ادامه...
فاجِعِه آمیز، فاجِعِه بار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Catastrophically
به طور فاجعه آمیز، فاجعه بار
ادامه...
بِه طُورِ فاجِعِه آمیز، فاجِعِه بار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pembatas
محدودکننده، مانع
ادامه...
مَحدودکُنَندِه، مانِع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی