معنی assistente - جستجوی لغت در جدول جو
assistente
دستیار
ادامه...
دَستیار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
assistente
خدمتکار، دستیار
ادامه...
خِدمَتکار، دَستیار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
assistenza
کمک
ادامه...
کُمَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
esistente
موجود
ادامه...
مُوجود
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
assistere
کمک کردن، کمک کند
ادامه...
کُمَک کَردَن، کُمَک کُنَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Assistent
دستیار
ادامه...
دَستیار
دیکشنری آلمانی به فارسی
assistant
خدمتکار، دستیار، کمک کننده، یاری کننده
ادامه...
خِدمَتکار، دَستیار، کُمَک کُنَندِه، یاری کُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
resistente
سخت جان، مقاوم
ادامه...
سَخت جان، مُقاوِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
insistente
پر فشار، اصرار دارد، مصرّ
ادامه...
پُر فِشار، اِصرار دارَد، مُصِرّ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
resistente
سخت جان، مقاوم
ادامه...
سَخت جان، مُقاوِم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
insistente
مصرّ، اصرار دارد، پر فشار
ادامه...
مُصِرّ، اِصرار دارَد، پُر فِشار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
resistente
سخت جان، مقاوم
ادامه...
سَخت جان، مُقاوِم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
insistente
پر فشار، اصرار دارد، مصرّ
ادامه...
پُر فِشار، اِصرار دارَد، مُصِرّ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
assistance
کمک
ادامه...
کُمَک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
assistent
دستیار
ادامه...
دَستیار
دیکشنری هلندی به فارسی
asistente
خدمتکار، دستیار
ادامه...
خِدمَتکار، دَستیار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bolsa de assistente
دستیار بورسیّه، کیف دستیاری
ادامه...
دَستیار بورسِیِّه، کیفِ دَستیاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی