معنی amal - جستجوی لغت در جدول جو
amal
خیریّه
ادامه...
خِیریِّه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
hesaplamalar
محاسبات
ادامه...
مُحاسِبات
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
meramalkan
پیش بینی کردن، پیش بینی کنید، آشکار کردن
ادامه...
پیش بینی کَردَن، پیش بینی کُنید، آشکار کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
peramal
پیش بینی کننده، شهروندی، شیخ، شورشیان، پیش بین، فالگیر
ادامه...
پیش بینی کُنَندِه، شَهروَندی، شِیخ، شورِشیان، پیش بین، فالگیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ramalan
پیشگویی، پیش بینی
ادامه...
پیشگویی، پیش بینی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara amal
به طور خیریّه
ادامه...
بِه طُورِ خِیریِّه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
aşamalı olarak
به طور تدریجی، به تدریج
ادامه...
بِه طُورِ تَدریجی، بِه تَدریج
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
hesaplamalı bir şekilde
به طور محاسباتی، به روش محاسباتی
ادامه...
بِه طُورِ مُحاسِباتی، بِه رَوِشِ مُحاسِباتی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
patlamalı
انفجاری، مواد منفجره
ادامه...
اِنفِجاری، مَواد مُنفَجِرِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
amalgamare
ادغام کردن، مخلوط کردن
ادامه...
اِدغام کَردَن، مَخلوط کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
uygulamalı
کاربردی، اعمال می شود
ادامه...
کاربُردی، اِعمال مِی شَوَد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
yanılsamalar
توهّمات
ادامه...
تَوَهُّمات
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
yamalı
وصله خورده، تکّه تکّه
ادامه...
وَصلِه خُوردِه، تِکِّه تِکِّه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ujasiriamali
کارآفرینی
ادامه...
کارآفَرینی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
muamala
معامله
ادامه...
مُعامِلِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mnyama wa mamalia
پستاندار، یک پستاندار
ادامه...
پِستاندار، یِک پِستاندار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mamalia
پستاندار، پستانداران
ادامه...
پِستاندار، پِستانداران
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
amaldiçoado
ملعون، نفرین شده
ادامه...
مَلعون، نِفرین شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
amar
دوست داشتن، عشق
ادامه...
دوست داشتَن، عِشق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mal
بدترین شکل، اشتباه، به طور ضعیف
ادامه...
بَدتَرین شِکلِ، اِشتِباه، بِه طُورِ ضَعیف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
awal
آغاز، شروع، اوّلی
ادامه...
آغاز، شُروع، اَوَّلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
asal
منشأ، منشاء
ادامه...
مَنشأ، مَنشَاء
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
aman
ایمن، امن
ادامه...
ایمِن، اَمن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
amar
دوست داشتن، عشق
ادامه...
دوست داشتَن، عِشق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
amaç
هدف
ادامه...
هَدَف
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
smal
تنگ، باریک
ادامه...
تَنگ، باریک
دیکشنری هلندی به فارسی
mal
بدترین شکل، بد، به طور ضعیف
ادامه...
بَدتَرین شِکلِ، بَد، بِه طُورِ ضَعیف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
amaldiçoar
لعنت کردن، نفرین
ادامه...
لَعنَت کَردَن، نِفرین
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mal
بدترین شکل، بد، به سختی، به طور ضعیف
ادامه...
بَدتَرین شِکلِ، بَد، بِه سَختی، بِه طُورِ ضَعیف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mal
کالا، کالاها
ادامه...
کالا، کالاها
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ama
یا
ادامه...
یا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
amalgamer
ادغام کردن، آمیخته شدن
ادامه...
اِدغام کَردَن، آمیختِه شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
amalgamar
ادغام کردن، آمیخته شدن
ادامه...
اِدغام کَردَن، آمیختِه شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
amalgamar
ادغام کردن، آمیخته شدن
ادامه...
اِدغام کَردَن، آمیختِه شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
kwa ujasiriamali
به طور کارآفرینانه، برای کارآفرینی
ادامه...
بِه طُورِ کارآفَرینانِه، بَرایِ کارآفَرینی
دیکشنری سواحیلی به فارسی