جدول جو
جدول جو

معنی alat - جستجوی لغت در جدول جو

alat
دستگاه، ابزار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

استنشاقی، استوا
دیکشنری لهستانی به فارسی
اسقف بودن، فراق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
شور، خوش طعم، ملحی، نمکین شده
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ناپسند، ناخوشایند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
خوش طعمی، خوش طعم بودن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
اسقف بودن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
تشدید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
استنشاق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاخ مانند، قصری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
کاخ مانند، کاخ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور خوشایند، دلپذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطبوع، خوش طعم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوش طعمی، خوش طعم بودن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استنشاق
دیکشنری هلندی به فارسی
بیماری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
خوش طعمی، خوش طعم بودن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بازدم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
طبیعت، طبیعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کهنه، قدیمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
صاف، تخت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
دستگاه، ابزار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
تمسخر، هنگ
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
صاف، تخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صاف، تخت، به طور صاف
دیکشنری هلندی به فارسی
دیر، ترک
دیکشنری هلندی به فارسی
استنشاق
دیکشنری آلمانی به فارسی
اسقف بودن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
خوش طعمی، خوش طعم بودن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ناپسند، ناخوشایند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تشدید
دیکشنری آلمانی به فارسی
استنشاق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
اسقف بودن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
اسقف بودن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ضعیف، بیمار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی