معنی Whisper - جستجوی لغت در جدول جو
Whisper
نجوا کردن، زمزمه کن
ادامه...
نَجوا کَردَن، زِمزِمِه کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Whimper
به آرامی گریه کردن، ناله
ادامه...
بِه آرامی گِریِه کَردَن، نالِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
crisper
گرفتگی ایجاد کردن، متشنّج
ادامه...
گِرِفتِگی ایجاد کَردَن، مُتِشَنِّج
دیکشنری فرانسوی به فارسی
hisser
بلند کردن، بالابر، پرچم بلند کردن، پرچم زدن
ادامه...
بُلَند کَردَن، بالابَر، پَرچَم بُلَند کَردَن، پَرچَم زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Whisperingly
زمزمه کنان، با زمزمه
ادامه...
زِمزِمِه کُنان، با زِمزِمِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Whispering
آهسته صحبت کردن، زمزمه کردن
ادامه...
آهِستِه صُحبَت کَردَن، زِمزِمِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی