معنی Whisper
Whisper
نجوا کردن، زمزمه کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Whisper
Whimper
Whimper
بِه آرامی گِریِه کَردَن، نالِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
crisper
crisper
گِرِفتِگی ایجاد کَردَن، مُتِشَنِّج
دیکشنری فرانسوی به فارسی
hisser
hisser
بُلَند کَردَن، بالابَر، پَرچَم بُلَند کَردَن، پَرچَم زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی