جدول جو
جدول جو

معنی Unstable - جستجوی لغت در جدول جو

Unstable
بی ثبات، ناپایدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Unstable
مقدمه مفهومی درباره واژه
واژه ’’Unstable’’ در علوم رایانه به حالتی اشاره دارد که یک سیستم، نرم افزار یا مؤلفه فنی قابلیت اطمینان و عملکرد پایدار و ثابت نداشته باشد. این مفهوم در توسعه نرم افزار، سیستم عامل ها، شبکه ها و حتی نسخه بندی نرم افزار به کار می رود. ناپایداری می تواند منجر به بروز خطا، کرش (Crash)، ناسازگاری، یا رفتارهای غیرمنتظره شود که در فرآیند توسعه، نگهداری و استفاده از سیستم های IT چالش زا خواهد بود.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در برنامه نویسی، اصطلاح ناپایدار معمولاً برای نسخه هایی از نرم افزار استفاده می شود که هنوز در مرحله آزمایشی هستند و ممکن است باگ ها یا رفتارهای پیش بینی نشده داشته باشند. در مدیریت پروژه های نرم افزاری، نسخه های alpha و beta اغلب به عنوان ناپایدار شناخته می شوند. همچنین در شبکه ها، ناپایداری می تواند به قطع و وصل غیرمنتظره ارتباط یا نوسانات عملکرد منجر شود.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
یک مثال رایج از ناپایداری، نسخه های اولیه یک اپلیکیشن موبایل است که ممکن است روی برخی دستگاه ها کرش کند. یا در شبکه های بی سیم، ناپایداری زمانی رخ می دهد که اتصال مرتب قطع شود. در توسعه سیستم های تعبیه شده، ناپایداری می تواند باعث ریست شدن مکرر دستگاه یا رفتار پیش بینی نشده شود. همچنین، استفاده از کتابخانه های ناپایدار در پروژه ها می تواند منجر به بروز ناسازگاری شود.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در معماری نرم افزار، ناپایداری می تواند نتیجه طراحی ضعیف، وابستگی های آسیب پذیر، یا آزمون های ناکافی باشد. در DevOps، تشخیص زودهنگام ناپایداری از طریق ابزارهای مانیتورینگ و تست خودکار اهمیت زیادی دارد. پایداری یک فاکتور کلیدی در کیفیت نرم افزار است و تیم ها باید از طریق تست های مکرر و استراتژی های مهندسی قابلیت اطمینان، آن را کاهش دهند.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
اصطلاح ’’unstable’’ از آغاز شکل گیری مهندسی نرم افزار در دهه 1970 برای توصیف نسخه های ناقص و مراحل توسعه به کار رفت. با معرفی مدل های توسعه مانند Agile و DevOps، تمرکز بر کاهش ناپایداری و رسیدن به بازخورد سریع بیشتر شد. امروزه در توزیع های لینوکس، نسخه های unstable (مانند Debian Unstable) دقیقاً برای توسعه دهندگان طراحی می شوند.
تفکیک آن از واژگان مشابه
ناپایداری با ’’باگ دار’’ تفاوت دارد؛ ممکن است یک برنامه پایدار با چند باگ وجود داشته باشد. همچنین ’’ناتمام’’ یا ’’تحت توسعه’’ الزاماً ناپایدار نیست، هرچند احتمال بیشتری دارد که باشد. در مقابل، ’’stable’’ به نسخه ها یا سیستم هایی اطلاق می شود که عملکرد آن ها قابل اطمینان است.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در توسعه نرم افزار، ناپایداری معمولاً به نسخه ها و ماژول هایی اطلاق می شود که در مستندات یا فایل های پیکربندی مانند package.json یا pyproject.toml با برچسب هایی مانند ’’unstable’’, ’’beta’’, یا ’’snapshot’’ مشخص می شوند. توسعه دهندگان می توانند از فریم ورک هایی مانند Jest یا PyTest برای تست پایداری بهره برداری کنند.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
بسیاری از کاربران فکر می کنند که نسخه های ناپایدار حتماً بی فایده هستند، در حالی که آن ها برای توسعه، آزمون و شناسایی اشکالات طراحی شده اند. همچنین برخی توسعه دهندگان از واژه ’’unstable’’ برای ماژول هایی استفاده می کنند که به درستی مستند نشده اند، که ممکن است باعث سردرگمی شود.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
شناخت دقیق مفهوم ناپایداری، به توسعه دهندگان و کاربران کمک می کند تا از ریسک های استفاده از سیستم ها یا نسخه های ناپایدار آگاه باشند و در فرآیند انتخاب، توسعه یا استقرار نرم افزار، تصمیم گیری آگاهانه تری انجام دهند. واژه ’’unstable’’ بخش مهمی از چرخه عمر نرم افزار است که نقش کلیدی در افزایش کیفیت نهایی محصول دارد.
تصویری از Unstable
تصویر Unstable
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بی ثبات، ناپایدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی ثبات، ناپایدار، لرزان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
نامناسب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی ثبات، ناپایدار، لرزان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
بی ثبات، ناپایدار، بی قرار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
شگفت انگیز، قابل توجّه، مشهور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
مشهور، قابل توجّه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ثابت، پایدار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
قابل استفاده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثابت، پایدار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ناتوان، قادر نیست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویری از Usable
تصویر Usable
مقدمه مفهومی درباره واژه
Usable از واژه usability گرفته شده و به معنای «قابل استفاده بودن» در زمینه تجربه کاربری (UX) و تعامل انسان و کامپیوتر (HCI) به کار می رود. این اصطلاح معمولاً به میزانی اشاره دارد که کاربر نهایی بتواند با کمترین تلاش، سیستم یا نرم افزاری را درک و استفاده کند.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در طراحی رابط کاربری، usable بودن یک اپلیکیشن یا وب سایت تعیین کننده موفقیت آن است. توسعه دهندگان فرانت اند باید اجزایی طراحی کنند که کاربردی و قابل درک باشند. در مهندسی نرم افزار، ارزیابی usability برای تحویل نرم افزار نهایی امری کلیدی محسوب می شود.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
۱. نرم افزار حسابداری که فرم های ساده و قابل فهمی دارد، usable محسوب می شود.
۲. اپلیکیشن هایی که دمه ها و پیام های خطای واضح دارند، سطح usability بالایی دارند.
۳. در طراحی سایت های دولتی یا عمومی، usable بودن باعث افزایش مشارکت شهروندان می شود.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
Usability یا قابل استفاده بودن، یکی از فاکتورهای غیرعملکردی نرم افزار است که در فاز طراحی و تحلیل باید مورد بررسی قرار گیرد. تیم UX، طراحان UI و تحلیل گران کسب وکار از طریق آزمون های کاربری یا A/B تست ها usable بودن سیستم را می سنجند.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
مفهوم usable و usability از دهه ۱۹۸۰ با رشد سیستم های تعاملی کامپیوتری قوت گرفت. با ظهور وب، توجه به usability افزایش یافت تا آنجا که سازمان هایی نظیر Nielsen Norman Group، اصول دقیق usability برای طراحی دیجیتال تعریف کردند. امروزه usable بودن نه فقط مزیت بلکه یک الزام محسوب می شود.
تفکیک آن از واژگان مشابه
usable با accessible (قابل دسترس) تفاوت دارد. accessible به توانایی دسترسی افراد دارای معلولیت اشاره دارد، در حالی که usable به سادگی، سرعت یادگیری و خطای کمتر برای همه کاربران تمرکز دارد. همچنین usable با useful (مفید بودن) فرق دارد؛ ممکن است سیستمی مفید اما پیچیده و غیرقابل استفاده باشد.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در زبان های برنامه نویسی، usable بودن مستقیماً قابل کدنویسی نیست ولی می توان از ابزارهایی چون آزمون های کاربری (با استفاده از Cypress، Selenium یا ابزارهای UX مانند Hotjar و Google Analytics) بهره برد تا رفتار کاربران تحلیل و میزان usable بودن سنجیده شود.
نقش واژه در طراحی مدرن مانند DevOps، Microservices، AI و غیره
در DevOps، usable بودن پنل ها و داشبوردهای مانیتورینگ (مثل Grafana) حیاتی است. در AI، usable بودن خروجی مدل ها (مثلاً قابل تفسیر بودن نتایج توسط انسان) یک چالش کلیدی محسوب می شود. در مایکروسرویس ها، usable بودن APIها از طریق مستندسازی خوب و طراحی ساده امکان پذیر می شود.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
۱. تصور غلطی که usability را فقط مربوط به ظاهر گرافیکی می داند، در حالی که usable بودن عمیقاً به جریان کار و منطق تعامل مربوط است.
۲. برخی تیم ها usability را تا انتهای پروژه به تعویق می اندازند، که منجر به هزینه های بالای بازطراحی می شود.
۳. نادیده گرفتن تست های کاربری باعث می شود usable بودن فقط فرض شود، نه اندازه گیری شده.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
usable بودن یک اصل بنیادین در توسعه سامانه های تعاملی است. برای موفقیت پروژه های نرم افزاری، تیم ها باید usable بودن را از مرحله تحلیل در نظر بگیرند، تست های تجربه کاربری اجرا کرده و به بازخورد کاربران اهمیت دهند. usable بودن تضمین می کند که فناوری به درستی توسط انسان ها درک و استفاده شود.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
بی ثباتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی