Unmanageably به طور غیرقابل مدیریّت، غیرقابل مدیریّت ادامه... بِه طُورِ غِیرِقابِلِ مُدیریَّت، غِیرِقابِلِ مُدیریَّت دیکشنری انگلیسی به فارسی