معنی Tyranny - جستجوی لغت در جدول جو
Tyranny
ستمگری، استبداد
ادامه...
سِتَمگَری، اِستِبداد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wyraźny
متمایز، به وضوح، برجسته، رخ دهد
ادامه...
مُتِمایِز، بِه وُضوح، بَرجَستِه، رُخ دَهَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
Tyrannei
ستمگری، استبداد
ادامه...
سِتَمگَری، اِستِبداد
دیکشنری آلمانی به فارسی
ranny
مجروح، مجموعه، آسیب دیده، مضرّ
ادامه...
مَجروح، مَجموعِه، آسیب دیدِه، مُضِرّ
دیکشنری لهستانی به فارسی