معنی Troubled - جستجوی لغت در جدول جو
Troubled
آشفته، مشکل دار
ادامه...
آشُفتِه، مُشکِل دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Trouble
زحمت دادن، مشکل
ادامه...
زَحمَت دادَن، مُشکِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
troubler
مضطرب شدن، مزاحم
ادامه...
مُضطَرِب شُدَن، مُزاحِم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trouble
کدر، بی نظمی
ادامه...
کِدِر، بی نَظمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی