معنی troubler
troubler
مضطرب شدن، مزاحم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با troubler
trouble
trouble
کِدِر، بی نَظمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trembler
trembler
لَرزیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Troubled
Troubled
آشُفتِه، مُشکِل دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
doubler
doubler
دُو بَرابَر کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trouver
trouver
یافتَن، پِیدا کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Trouble
Trouble
زَحمَت دادَن، مُشکِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rouler
rouler
غَلتیدَن، رول کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی