معنی Trigger - جستجوی لغت در جدول جو
Trigger
آغاز کردن، ماشه
ادامه...
آغاز کَردَن، ماشه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Krieger
جنگجو
ادامه...
جَنگجو
دیکشنری آلمانی به فارسی
friggere
تابه کردن، سرخ کردن
ادامه...
تابِه کَردَن، سُرخ کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Bragger
افتخارکننده
ادامه...
اِفتِخارکُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
krijger
جنگجو
ادامه...
جَنگجو
دیکشنری هلندی به فارسی
ériger
بر پا کردن، ایستاده
ادامه...
بَر پا کَردَن، ایستادِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Bigger
بزرگتر
ادامه...
بُزُرگتَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی